کمال خجندی:سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی هر وصف که آید به زبانم به از آنی
❈۱❈
سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی
هر وصف که آید به زبانم به از آنی
آرام دلی دفع غمی مرهم دردی
بار کهنی عمر نوی مونس جانی
❈۲❈
گردوست بودجان و جهان نیز خوشه ای دوست
تو دوست تر از جانی و خوشتر ز جهانی
پیش نظر اهل دل از بسکه عزیزی
همچون دهن خویش نه پیدا نه نهانی
❈۳❈
بی وصل نوای عمر گرامی نتوان زیست
یک دم که چو عمر گذاران تا گذرانی
غلطان سوی خاک قدمت باز بیایم
صد بار چو اشکم اگر از پیش برانی
❈۴❈
گر عمر کمال از غم عشق تو شد آخر
غم نیست گر آخر بمرداش برسانی
کامنت ها