گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی چه میخواهی ازین رحمت دوائی جو که به گردی

❈۱❈
طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی چه میخواهی ازین رحمت دوائی جو که به گردی
طریق عاشقی بر گیر و سروی دردمندان شو که بیعشقی و بیدردی نباشد شیوه مردی
❈۲❈
رخت گر زردشد زین درد کار خویش چون زر دان که چون زر سرخ روبنهاست عاشق را ز رخ دردی
دلا جز خون مزگانی نرفت از پیش یک کارت درون ریش درویشی مگر پیموجب آزردی
❈۳❈
گرت ئیت نه روی اوست از هر سجده در قبله بگیر از سر نماز خود که در نیت خطا کردی
بروی زرد بنمایم نشسته خاک کویت را به عقبی گر به پرسندم که از دنیا چه آوردی
❈۴❈
غم و اندوه بی یاریز بیدردان نباید خوش کمال اینها نرا زید که صاحب دردی و فردی

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۰۳۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها