گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:گر بری دست به آئینه و در خود نگری ببری دست ز عشاق به صاحب نظری

❈۱❈
گر بری دست به آئینه و در خود نگری ببری دست ز عشاق به صاحب نظری
ننگری دود درونها که به بالا ز تو رفت شرم داری مگر از ما که به بالا نگری
❈۲❈
روز وصلم ز شب هجر بتر سوزی جان همچو آتش که به خرمن چو رسی تیز تری
آتش از سر گذرد خرمن دل سوخته را چون به سروقت جگر سوختگان در گذری
❈۳❈
جان و سر هر دو به پای تو از آن می سپرم که اگر خاک شوم باز به پایت سپری
شد ز خون شیشه دلها پرو دور لب تست فرصتت باد که این می به تمامی بخوری
❈۴❈
زاهد از روی تو مهجور و به خود مغرورست خویشتن بینی او بین به چنین بی بصری
محتسب را ز من رند خبردار کنید که من از سوی یکی هستم و تو بی خبری
❈۵❈
هر کسی جان ببرة تحفه بر دوست کمال سر ببر تو چه کنی جان نتوانی که بری

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۰۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها