گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:من کیستم که ورزم سودای چون تو باری حیف أبدم که گردی مشغول خاکساری

❈۱❈
من کیستم که ورزم سودای چون تو باری حیف أبدم که گردی مشغول خاکساری
کار خود است ما را بار غمت کشیدن خوش وقت آنکه دارد زین نوع کار و باری
❈۲❈
گفتم به خاک پایت باشم رفیق لیکن ترسم ازین نشیند بر دامنت غباری
زلفت چو شد پریشان از جمع ما برانش کاین حلقه را نشاید هر نیره روزگاری
❈۳❈
گر سرو پیش قدت آزاد شد به خدمت گل را چه برگ باشد در معرض نو باری
ساقی ز جام دوشین دیگر می آر ما را که امروز اگر خم آری هم نشکند خماری
❈۴❈
بستیم در هوایت بر خود در هوس را عاقل کسی که نبود دربند غمگساری
زآن زلف سرکش ای دل نومیدهم نباشی که کار به روز آید شام امیدواری
❈۵❈
گر دست من بگیری گردد قلک غلامت مه چون کمال گیرد آرندش اعتباری

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۰۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها