گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:بی درد دلی لذت درمان نتوان یافت تاجان ندهی صحبت جانان نتوان یافت

❈۱❈
بی درد دلی لذت درمان نتوان یافت تاجان ندهی صحبت جانان نتوان یافت
هر دل نبود جای غم عشق تو کان غم گنجیست که جز در دل ویران نتوان یافت
❈۲❈
در دامن خاری بنشینیم چو گل نیست با درد بسازیم چو درمان نتوان یافت
تا چشم تو جادو بود و خشم نو کافر در روی زمین هیچ مسلمان نتوان یافت
❈۳❈
جان پروریی کز لب دلجوی تو دیدم انصاف که در چشمه حیوان نتوان بافت
با گرم روی واقف این راه چه خوش گفت آهسته که این راه پر آسان نتوان یافت
❈۴❈
در بند میان از دل و جان بندگی اش بی قرب شرف تربت سلطان نتوان یافت
را برخیز کمالا تو که آن کعبه مقصود بی آنکه کنی قطع بیابان نتوان یافت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۱۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها