کمال خجندی:ترا با من سر باری نماندست سر مهر و وفاداری نماندست
❈۱❈
ترا با من سر باری نماندست
سر مهر و وفاداری نماندست
مرا امروز با تو خاطری نیز
که بی موجب بیازاری نماندست
❈۲❈
ندانم با که همرنگی گزیدی
که در تو بونی از یاری نماندست
بروز آی ای شب هجران که دیگر
چو شمعم ناب بیداری نماندست
❈۳❈
به ما ازاند کی اندک وفائی
گرت ماندست پنداری نماندست
برس فریاد درد من خدا را
که بیشم طاقت زاری نماندست
❈۴❈
کمال از عمر بی او ره چیزی
کز آن چیزی بدست آری نماندست
کامنت ها