کمال خجندی:خیال روی او در دیده نور است مخوانش دل که از دلبر صبور است
❈۱❈
خیال روی او در دیده نور است
مخوانش دل که از دلبر صبور است
به آن رخ میکند دعوی خویشی
به تابان و لیکن خویش دور است
❈۲❈
میان نیستی دیدیم و هستی
میان بار ما خیر الأمور است
مرا با آن بهشتی رو به آتش
سلاسل خوشتر از گیسوی حور است
❈۳❈
کمال این یک غزل گوباش کوتاه
ز کوتاهی چه نقصان زېور است
کامنت ها