گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:زلف کمند افکنت اقلیم جان گرفت با این کمند روی زمین می توان گرفت

❈۱❈
زلف کمند افکنت اقلیم جان گرفت با این کمند روی زمین می توان گرفت
ترکان چه سان به نیغ بگیرنده ملک را چشمت به غمزه ملک دل ما چنان گرفت
❈۲❈
خوبان همه ز شرم گرفتند روی خویش پیش نو از نخست به آسمان گرفت
ای دل مترس از آنکه نگردی شکار یار اینک ز غمزه نپر وز ابرو گمان گرفت
❈۳❈
سر پیش او نهادم و نگرفت آن به هیچ جان عزیز چون بنهادم روان گرفت
از لاغری گرفت به یک تک شبم رقیب خندید بار و گفت که سگ استخوان گرفت
❈۴❈
در باب عاشقی است حدیثی به زر کمال هر نقش کز رخ نو بر آن آستان گرفت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۷۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها