گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:گر حال دل به دوست نه امکان گفتن است بر شمع سوز سینه پروانه روشن است

❈۱❈
گر حال دل به دوست نه امکان گفتن است بر شمع سوز سینه پروانه روشن است
از من بگو به مدعی ای یار آشنا من فارغم ز قصد تو چون دوست با من است
❈۲❈
آنرا که دل سوی لب او می کشد چو جام بر سر نوشته اند که خونت بگردن است
جان نگذرد ز کوی تو کان عندلیب عیب مرغی است کش حظیرة قدسی نشیمن است
❈۳❈
آن دوستدار کز تو جدا می کند مرا وان هم به حق صحبت دبرین که دشمن است
عاشق شکسته پای نه در پیش تست و بس هر هر جا فتد چو زلف تو مسکین فروتن است
❈۴❈
ای دل چو بشنوی خبر وصل از آن دهان باور مکن که آن سخن نا معین است
نام کمال رفت به پاکیزه دامنی تا در غمت به خون دل آلوده دامن است

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها