کمال خجندی:گر کشندم به غمزه چشمانت نیست ک دین عشق تاوانت
❈۱❈
گر کشندم به غمزه چشمانت
نیست ک دین عشق تاوانت
بر دلم آمدست تیر تو حیف
که جراحت کشید پیکانت
❈۲❈
به آب حیات تر نکنند
تشنگان چه زنخدانت
سرو اگر در چمن کشد میدان
نیست در حسن مرد میدانت
❈۳❈
طعنه بر گل زدی به صد گلبانگ
گر بدیدن هزار دستانت
آب تو آفریده اند از جان
آفرین خدای بر جانت
❈۴❈
زاهد انگشت میگزد چو کمال
گر چه شیرین لبست و دندانت
کامنت ها