گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:گر یار مرا با من مسکین نظری نیست ما را گله از بخت خود است از دگری نیست

❈۱❈
گر یار مرا با من مسکین نظری نیست ما را گله از بخت خود است از دگری نیست
اندیشه ز سر نیست که شد در سر کارش اندیشه از آن است که با ماش سری نیست
❈۲❈
دی بر اثر او رمقی داشتم از جان و امروز چنانم که از هم اثری نیست
گفتنی پی هر نیرگی ای روشنی ای هست چون است که هرگز شب ما را سحری نیست
❈۳❈
هر شربت راحت که رسیده از کف خوبان بی چاشنی غصه و خون جگری نیست
مادام که جان ساکن منزلگه خاک است دلرا ز سر کوی تو رای سفری نیست
❈۴❈
زنهار کمال ار گذری بر سر کویش از سر گذر اول که ازینت گذری نیست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۲۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها