گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:گل لاف ن با رخ آن سرو قد زد است باد صباش نیک بزن گو که به زده است

❈۱❈
گل لاف ن با رخ آن سرو قد زد است باد صباش نیک بزن گو که به زده است
زد پای بر سرم شدم از خود چو آن بدید در خنده رفت و گفت که بختش لگد زده است
❈۲❈
این دل به عاشقی نه از امروز شد علم کوس محبت ز ازل تا ابد زده است
باید حکیم را سوی بیمار خانه برد گر در زمان حسن تو لاف از خرد زده است
❈۳❈
زاهد چو آه حسرت و ما باده می کشیم سنگی که زد به شیشه ما از حسد زده است
باشد به دور چشم تو از حد برون خطا هرمست را که تحتسب شهر حد زده است
❈۴❈
آن شب که رفت و پای سگش بوسه زد کمال تا روز بوسه ها به کف پای خود زده است

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها