کمال خجندی:مرا با زلف او گر دسترس نیست همین سودا که در سر هست پس نیست
❈۱❈
مرا با زلف او گر دسترس نیست
همین سودا که در سر هست پس نیست
عنان دولت از اول . بیفتاد
به دست ناکسان در دست کس نیست
❈۲❈
شکر را گر مپوشان خال مشکینی
که صبر از انگبین کار مگس نیست
مفتی رخت من امشب چنان برد
که جز چشمی که پوشم از عس نیست
❈۳❈
اگر دانم که در روضه نیائی
نمی دانم که مشتی خاک و خس نیست
چمن بی روی گل با عندلیبان
به دلگیری کم از قید قس نیست
❈۴❈
بی بلبل هم آواز کمال است
ولی مرغی چو او شیرین نفسی نیست
کامنت ها