کمال خجندی:مرا بی محنت او راحتی نیست که تا عیشی نباشد عشرتی نیست
❈۱❈
مرا بی محنت او راحتی نیست
که تا عیشی نباشد عشرتی نیست
بسی دیدم نعیم و ناز عالم
ز ناز دوست خوشتر نعمتی نیست
❈۲❈
بگوخونم بریز از کس میندیش
که خون بی کسان را حرمتی نیست
گناهش مینویسی ای فرشته
ترا خود هیچ انسانیتی نیست
❈۳❈
به چشمش گر کم از خس می نمایم
خسی را این هم اندک عزتی نیست
من ومهرش که در خیل گدایان
چو من درویش صاحب همتی نیست
❈۴❈
کمال اینجا چه درویشی فروشی
که شاهان را برین در قیمتی نیست
کامنت ها