گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:هرگز ز جان من غم سودای او نرفت وز خاطر شک تمنای او نرفت

❈۱❈
هرگز ز جان من غم سودای او نرفت وز خاطر شک تمنای او نرفت
آن دل سیاه باد که سودای او نپخت وان سر بریده باد که در پای او نرفت
❈۲❈
با این همه جفا که دل از دست او کشید سودای دوستی ز سویدای او نرفت
آمد عروس گل به چمن با هزار حسن وز کوی دوست کسی به تماشای او نرفت
❈۳❈
پیک نفس که مژده رسان حیات اوست بی حکم او نیامد و بی رای او نرفت
مسکین کمال در سر غوغای عشق شد وآن کیست خود که در سر غوغای او نرفت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها