کمال خجندی:دل که شد زآن زلف سودایی مزاج نیستش غیر از تو معجون علاج
❈۱❈
دل که شد زآن زلف سودایی مزاج
نیستش غیر از تو معجون علاج
زهر ناب از دست تو عذب فرات
بی تو آب زندگی ملح اجاج
❈۲❈
زلفت از دامن فشاند آن خاک پای
نیست آری مشک را در چین رواج
راز حسنت چون بپوشاند دلم
کی شود مصباح پنهان در زجاج
❈۳❈
آن رخ از خوبان برد شطرنج حسن
گرچه باشد هر یکی را رخ ز عاج
خاک پایت بر سرم تاج کی است
این چنین سر کی بود محتاج تاج
❈۴❈
دست سلطانان نمیبوسد کمال
نیست سلطان را به درویش احتیاج
کامنت ها