کمال خجندی:اگر آن غمزه خواهد ز ترکان خراج چو زلفته بگردن بیارند باج
❈۱❈
اگر آن غمزه خواهد ز ترکان خراج
چو زلفته بگردن بیارند باج
میارید گو ناز اینجا و حسن
که زیره به کرمان ندارد رواج
❈۲❈
مفرح لب تست و بس گره مرا
به سودای خط خشک گردد مزاج
مداوای زاهد چه سود ای حکیم
که شخصیست بس ناخوش و بی علاج
❈۳❈
نشد مهر آن لب ازین دل برون
ترشح نفرمود می از زجاج
چه بوسم شب وصل دست رقیب
ندارد غنی با گدا احتیاج
❈۴❈
به چشم حقارت مبین در کمال
که آزاده شابت بی تخت و تاج
کامنت ها