گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:آن جگر گوشه ز خون دل ما بس نکند مست شد چشمش ازین باده چرا بس نکند

❈۱❈
آن جگر گوشه ز خون دل ما بس نکند مست شد چشمش ازین باده چرا بس نکند
غمزه را گر بزند زلف به بندد به دو دست هرگز این از ستم و آن ز جنا بس نکند
❈۲❈
نشکیید دل پرخون من از صحبت یار غنچه از همدمی باد صبا پس نکند
به غلامئ دل من چو گواه آری خال خط برون آورد آن رخ بگوا بس نکند
❈۳❈
دل در ابروی تو خالی ز دعاگونی نیست هر که محراب نشین شد ز دعا بس نکند
گرچه صد ناوک از آن غمزه مرا برجانست این قدر زخم زنو جان مرا بس نکند
❈۴❈
از سر کوی تو هرگز نشود دور کمال نا در مرگ ز در پوزه گدا بس نکند

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۹۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها