گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:از باد سر زلفت یک روز پریشان شد جان و سره مسکینان در پای تو ریزان شد

❈۱❈
از باد سر زلفت یک روز پریشان شد جان و سره مسکینان در پای تو ریزان شد
حال دل خود گفتم با چاره گر دردی بیچاره به درد دل آهی زد و گریان شد
❈۲❈
چشم که رسید آیا باز این دل خرم را کز ناوک مژگانی آزرده پیکان شد
دل خواست شدن سوئی جان نیز روان با او تا تو ز نظر رفتی هم این شد و هم آن شد
❈۳❈
باشد همگی تاوان بر چشم من گریان هر خانه که از باران در کوی تو ویران شد
آن مه که شبی دیدی در حسن تمام او را از شرم جمال تو ماهیست که پنهان شد
❈۴❈
می گفت کمال از می دارم هوس توبه چون دید رخ ساقی از گفته پشیمان شد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۰۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها