کمال خجندی:با منت لطف جز ستم نبود ننگ چشمی ترا کرم نبود
❈۱❈
با منت لطف جز ستم نبود
ننگ چشمی ترا کرم نبود
چشمت از خون ما پشیمان نیست
مرحمت موجب ندم نبود
❈۲❈
چه فرستم بر نو جان خراب
پیش تو این متاع کم نبود
با لبت شهد اگر چه شیرین است
آنچنان حلقه سوز هم نبود
❈۳❈
گفته سوزمت بر آتش غم
گر غم روی تست غم نبود
در وقا پای ما نداشت رقیب
ناجوانمرد را قدم نبود
❈۴❈
ننویسد فرشته جرم کمال
بر سر بیدلان قلم نبود
کامنت ها