کمال خجندی:بر دل از غمزه خدنگی زدی آن هم گذرد چون گذشت از سپر سینه ز جان هم گذرد
❈۱❈
بر دل از غمزه خدنگی زدی آن هم گذرد
چون گذشت از سپر سینه ز جان هم گذرد
من اگر سینه ز پولاد بسازم چو دلت
گر خدنگ نظر این است از آن هم گذرد
❈۲❈
تو اگر بگذری از سرو بخوش رفتاری
اشک گلگون من از آب روان هم گذرد
گر دهنده اهل نظر پیش تو دشنام رقیب
ما نخواهیم که نامش به زبان هم گذرد
❈۳❈
نگذرد گریهام از ابر بهاران تنها
کز فلک بینو مرا آه و فغان هم گذرد
بر سر عاشق اگر سیل بلا آبد باز
از دل و دیده خونابه چکان هم گذرد
❈۴❈
گفتی از سر گذرد در طلب دوست کمال
سر چه باشد ز سر و جان و جهان هم گذرد
کامنت ها