گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:دی چاشتگه ز چهر فکندی نقاب را شرمنده ساختی همه روز آفتاب را

❈۱❈
دی چاشتگه ز چهر فکندی نقاب را شرمنده ساختی همه روز آفتاب را
تیغ ترا چه حاجت رخصت به خون ماست بر خلق تشنه حکم روانست آب را
❈۲❈
بینم چشم مست تو بیمار سرگران این است شیوه مردم بسیار خواب را
دل سوخت در سماع و نمی ایستد ز چرخ رقصی ست گرم بر سرآتش کباب را
❈۳❈
ای پرده دار حال دلم بین و عرضه دار با شهریار قصه شهر خراب را
عاشق کشی ثواب بود در کتاب عشق آن شوخ هم ز دست نداد این ثواب را
❈۴❈
گفتی مگر به صورت من عاشقی کمال صورت ندیده چون بنویسم جواب را

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها