گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:جان را به غیر وصلت خوشدل نمی توان کرد وز دل نشان مهر زابل نمی توان کرد

❈۱❈
جان را به غیر وصلت خوشدل نمی توان کرد وز دل نشان مهر زابل نمی توان کرد
در دل بگشت ما را زینسان قضای مبرم آری فضای مبرم باطل نمی توان کرد
❈۲❈
بر گیر بند و زنجیر از دست و پای مجنون کورا به هیچ بنده عاقل نمی توان کرد
بسیار سعی کردم کاری نشد میسر بدبخت را بکوشش مقبل نمی توان کرد
❈۳❈
خاک درت ببوسم چون باد باز گردم کآنجا ز بی غوغا منزل نمی توان کرد
خاک در تو بارب کان خود چه کیمیائیست کانرا به هیچ وجهی حاصل نمی توان کرد
❈۴❈
گفتی کمال پیدل صبر است چاره تو ای جان من صبوری بیدل نمی توان کرد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها