کمال خجندی:جهان بخواب و دمی چشم من نیاساید چو دل بجای نباشد چگونه خواب آید
❈۱❈
جهان بخواب و دمی چشم من نیاساید
چو دل بجای نباشد چگونه خواب آید
غلام نرگس دلربای خودم
که کشته بیند و بخشایشی نفرماید
❈۲❈
چو مایه هست زکاتی بده گدایان را
که نیکویی و جوانی بکس نمی باید
کسی در دل شب خواب بیغمی کردست
بر آب دیده بیچارگان نبخشاید
❈۳❈
بر غم دشمن بدگو کمال دلشده را
بکش مگو که بخون دست من بیالاید
کامنت ها