گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:چشم تو که آرام دل خلق جهان برد سحری است که از سیمبران نقد روان برد

❈۱❈
چشم تو که آرام دل خلق جهان برد سحری است که از سیمبران نقد روان برد
زلف تو که روز سهم در نظر آورد هوش از سرو آرام و قرار از دل و جان برد
❈۲❈
بالای ترا دل بگمان سرو سهی خواند احسنت زهی دل که چنین راست گمان برد
بر لعل لبت جان ز سر شرق فشاندن سهل است ولی زیره به کرمان نتوان برد
❈۳❈
میرفت بدریای غمش کشتی عمرم نا عاقبت کار فراقش به کران برد
گفتم که ز مسجد نروم سوی خرابات زنجیر سر زلف توأم موی کشان برد
❈۴❈
تا زلف چو چوگان و زنار فروبست بند کمرت گوی لطافت ز میان برد
فریاد بر آمد ز همه خلق به بکبار هر جا که دل خسته ز زلف تو فغان برد
❈۵❈
لطف غزلیات کمال است که او را آوازه حسن تو در اطراف جهان برد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها