گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:چشمش را عقل و مبه و جان زد این دزد هزار کاروان زد

❈۱❈
چشمش را عقل و مبه و جان زد این دزد هزار کاروان زد
هر نیر بلا که سوی دلها از غمزه کشید بر نشان زد
❈۲❈
خاک در او چو دیده دریافت اشک آمد و سر بر آستان زد
مه کرد شبی طواف آن گوی صد چرخ دگر به ذوق آن زد
❈۳❈
در پوزه دستبوس کردم دستم بگرفت و بر دهان زد
شد خسته ز لطف آن بناگوش هرگه در گوش او برآنه زد
❈۴❈
در شد سخن کمال و زد لاف لاف از سخن چو در توان زد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۸۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها