گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:دزد دلهاست سر زلف تو زانش بستند می برد بند خود آخره نه چنانش بستند

❈۱❈
دزد دلهاست سر زلف تو زانش بستند می برد بند خود آخره نه چنانش بستند
رسن زلف تو پیوند دل و جان بگسسته چه سببه بود که بر رشته جانش بستند
❈۲❈
خواست بانکهت تو دم زند از شیشه گلاب بردندش همه بر روی و دهانش بستند
در چمن پیشگل از لطف تو رمزی می رفت آب شوریدگیی کرد روانش بستند
❈۳❈
هجر کشته است به آن غمزه و ابرو ما را این همه جرم چه بر تیر و کمانش بستند
بر سر آتش غم سوخت کباب جگرم گوئیا بر دل خونابه چکانش بستند
❈۴❈
زخم هر نیر که آمد ز تو بر جان کمال مرهمی بود که بر ریش نهانش بستند

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۹۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها