کمال خجندی:از عاشقی همیشه جوان است پیر ما خالی مباد عشق بتان از ضمیر ما
❈۱❈
از عاشقی همیشه جوان است پیر ما
خالی مباد عشق بتان از ضمیر ما
با آنکه چون چراغ سحر شد جوانه مرگ
هم دیر زیست مدعی زودمیر ما
❈۲❈
صد جان ما ستاند و به یک بوسه وعده داد
بسیار بخش دلبر اندک پذیر ما
در دل به قدر ذره نگنجد خیال غیر
کز مهر او پر است ضمیر منیر ما
❈۳❈
تا کی دعای وصل کمان ابروان کنم
چون بر نشانه هیچ نیفتاد تیر ما
جان را چو نیست از تن و تن را ز جان گریز
از ما جدا مشو دگر ای ناگزیر ما
❈۴❈
داریم صبر اندک و بیش از شمار شوق
پوشیده نیست از تو قلیل و کثیر ما
روز حساب غم نخوریم از گنه کمال
گر عقد زلف یار بود دستگیر ما
کامنت ها