گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:دل من بیئو دگر دیده بینا چه کند دیده بی منظر خوب تو نماشا چه کند

❈۱❈
دل من بیئو دگر دیده بینا چه کند دیده بی منظر خوب تو نماشا چه کند
زان لبمه می ندهد دل که نظر بر گیرم چشم صوفی نشود سیر ز حلوا چه کند
❈۲❈
داغ و دردی که رسه از تو مرا حق دل است دل حق خود نکند از تو تقاضا چه کند
عاشق از شوق جمال تو چو گل جامه جان حالیا کرد بصد پاره دگر تا چه کند
❈۳❈
پارسا از ورع و زهد قبول تو نیافت تا عنایت نبود فائده اینها چه کند
بار بیجرم گرفتم همه را کشت امروز هیچ با خود نکند فکر که فردا چه کند
❈۴❈
کرده از هر طرفی درد و بلاقصد کمال در میان همه مسکین تن تنها چه کند

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۱۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها