گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:دوش باد سحری زلف تو می افشانید جان بدر میشد از آن حلقه که می جنبانید

❈۱❈
دوش باد سحری زلف تو می افشانید جان بدر میشد از آن حلقه که می جنبانید
بافت بوی تو و چون زلف تو گردیده بسر آنکه در مجلس ما مجمره می گردانید
❈۲❈
وعظ در مجلسیان هیچ نمی کرد اثر درد مند نو زد آمی همه را گریانید
آنهب افسون کنان پرسش دلها فرمود ب انی بر سوختگیها نمکی افشانید
❈۳❈
دودها از خط و خال تو ز هر سه برخاست پرتو روی تو نا باز کرا سوزانید
بوی خون می دمد از خاک شهیدان غمت این نه خونیست که با خاک توان پوشانید
❈۴❈
غمزه تا چند کنی رنجه به آزار کمال که بصد تیغ نخواهد ز تو دل رنجانید

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۱۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها