کمال خجندی:دوش در خانه ما ماه فرود آمده بود خانه روشن شد و دیدیم همو آمده بود
❈۱❈
دوش در خانه ما ماه فرود آمده بود
خانه روشن شد و دیدیم همو آمده بود
تا به بینیم به طلعت میمون فالش
فرعه انداخته بودیم و نکو آمده بود
❈۲❈
نا تمامی مه آنشب همه را روشن شد
که چو آئینه به او روی برو آمده بود
با خیال لب و آن عارض نازک در چشم
آب دولت همه را باز بجو آمده بود
❈۳❈
می دمید از دم مشکین صبا بوی بهشت
بوی بردیم که او زآن سر کو آمده بود
هر که دیدیم چو چشم و سر زلفش آنجا
مست و آشفته آن سلسله مو آمده بود
❈۴❈
دل دیوانه خود سوخته چون عود کمال
آن پری روی ملک خوی ببو آمده بود
کامنت ها