کمال خجندی:روی تو به جز آینه دیدن که تواند زلف تو به جز شانه کشیدن که تواند
❈۱❈
روی تو به جز آینه دیدن که تواند
زلف تو به جز شانه کشیدن که تواند
قند دهنت شربت خاصی که ز لب سخت
دیدن نتوان خاصه چشیدن که تواند
❈۲❈
چندانکه نوئی آرزوی جان عزیزان
با آروزی خویش رسیدن که تواند
در زیر لب از بیم رقیب تو بر آن روی
ما فاتحه خواندیم دمیدن که تواند
❈۳❈
مشاطه دلی داشت چو پولاد به سختی
ورنه ز چنان زلف بریدن که تواند
چون نیست کمال از سخنان تو گزین تر
کس را به سخن بر تو گزیدن که تواند
❈۴❈
آنجا که بخوانند بلند این سخنان را
دیگر سخن پست شنیدن که تواند
کامنت ها