گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:سر زلفت نمی خواهم که در دست صبا افتد کز آن جانها رود بر باد و سرها زیر پا افتد

❈۱❈
سر زلفت نمی خواهم که در دست صبا افتد کز آن جانها رود بر باد و سرها زیر پا افتد
رقیب از حد برون پای از حد خود می نهد بیرون مبادا دامن دولت که در دست گدا افتد
❈۲❈
به چین زلفت ار گفتم حدیث مشک معذورم پریشان گوی را اکثر سخنهای خطا افتد
فلک را با همه کوشش که سال و ماه بنماید چنین ماهی نپندارم که اندر سالها افتد
❈۳❈
بدل گفتم برون افتاد راز ما کنون ای دل بگفت از دیدهٔ گریان هنوزت تا چها افتد
همی خواهم که چون آبش روان جان در قدم ریزم ولی با این همه مشکل که میل او به ما افتد
❈۴❈
چه پرسی از کمال آخر که دور از روی اوچونی چه باشد حال آن بلبل که از گلشن جدا افتد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۴۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها