گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:شبی کز آتش عشق تو جانم سوختن گیرد چراغ دولتم آنشب ز سر افروختن گیرد

❈۱❈
شبی کز آتش عشق تو جانم سوختن گیرد چراغ دولتم آنشب ز سر افروختن گیرد
چو زلفت بایدش عمر دراز و رشته زآن افزون گر این چاک گریبانها رفیقی دوختن گیرد
❈۲❈
از شادی بر جهم هر دم چو گندم بر سر تا به گر آن خط دانة دلها چو مور اندوختن گیرد
بلب بابد مگس بگرفت شیرینی فروشانرا و لبهای تو در عشوه شکر بفروختن گیرد
❈۳❈
زیادت میکنی سوز دل ما از شکر خنده نمک بر ریش اگر پاشی جراحت سوختن گیرد
براه روم گفت آورد زلفم از حیش لشکر بچین ارزان شود نافه گر آن هندو ختن گیرد
❈۴❈
کمال این گفته گر مرغی برد بر پر بهندستان بیاید طوطی و از نو سخن آموختن گیرد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

رستم وهاب زاده
2020-11-19T11:07:21
1. چو زلفت بایدش عمر دراز و رشته زآن افزونگر این چاک گریبانها رفیقی دوختن گیردشاید: رفوگر دوختن گیرد2بلب بابد مگس بگرفتبه لب باید...3.از حیش لشکراز حبش لشکر...