کمال خجندی:ما را به عشق می کند ارشاد پیر ما داند که زاهدی نبود دلپذیر ما
❈۱❈
ما را به عشق می کند ارشاد پیر ما
داند که زاهدی نبود دلپذیر ما
دل جای مهر تست چه پنهان کنیم راز
چون روشن است پیش تو ما فی الضمیر ما
❈۲❈
جان میدهیم تحفه به باد و نمی برد
خجلت برد مگر ز متاع حقیر ما
در حسن و حسن عهد نیابیم سالها
هم ما نظیر آن به و هم او نظیر ما
❈۳❈
گفتم فرست ناوکی از کیش خویش گفت
نرسم که باز چشم بدوزی به تیر ما
تاراج عمر سهل بود گر کنی به وصل
مسکین نوازی دل و جان اسیر ما
❈۴❈
دست کمال گیر که بی تو ز پا فتاد
کی رحمت نو در دو جهان دستگیر ما
کامنت ها