گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:گرفتار سر زلفت کجا در بند سر باشد زهی با بسته سودا که از سر باخبر باشد

❈۱❈
گرفتار سر زلفت کجا در بند سر باشد زهی با بسته سودا که از سر باخبر باشد
کسی کز قامت جانان به طوبی سر فرود آرد دراز اندیشه خوانندش ولی کوته نظر باشد
❈۲❈
مرا سریست با مهرت که آن دیگر نخواهد شد کجا مشغول جانان را تمنای دگر باشد
دل اهل نظر مشکن بر افشان زلف مشکین را تسلسل چون روا داری که در دور قمر باشد
❈۳❈
خیالت گرچه هر ساعت کشد از چشم تر دامن بهنگام نظر خواهد که چشمم بیشتر باشد
ز زلف و چشم او خواهم که بختم روی بنماید که شام تیره روزان را همین مهر سحر باشد
❈۴❈
دگر در مجلس ای ساقی میاور باده نوشین که سر مستان چشمت را می از خون جگر باشد
به پیش چشم من چون تو خیالی نگذراند دل خیال است این که هر کس را بدین دریا گذر باشد
❈۵❈
چه نقصان گشت عاشق را اگر خوانند بد نامش کمال است این که در عالم به بدنامی سمر باشد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۹۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها