کمال خجندی:ما را بپای بوسی تو گر دسترس بود در دولت غم تو همین پایه پس بود
❈۱❈
ما را بپای بوسی تو گر دسترس بود
در دولت غم تو همین پایه پس بود
در سر هوای تست مرا بهترین هوس
باقی هر آنچه هست هوا و هوس بود
❈۲❈
بوسی بر آستان تو داریم التماس
ما را بر آن در از تو همین ملتمس بود
بی زحمت رقیب دمی با شکر لبی
گر دست میدهد شکری بی مگس بود
❈۳❈
زاهد اگر قدم ز کرامت نهد بر آب
نزدیک ما به مرتبه کمتر ز خس بود
گو محتسب ز شحنه مترسان مرا که من
از پادشاه فارغم او خود چه کسی بود
❈۴❈
نی زیر لب بمیکده میخواندت کمال
بشنو که مقبلی ز قول نفس بود
کامنت ها