گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:با رخ آن مه به دعوی کی برآید آفتاب کی نماید ذره هر جا رخ نماید آفتاب

❈۱❈
با رخ آن مه به دعوی کی برآید آفتاب کی نماید ذره هر جا رخ نماید آفتاب
سوختم از حسرت ای ابر افکن آنجا سایه س نا دگر بر خاک پایش رخ نساید آفتاب
❈۲❈
تو رو ای دربان که من در سایه دیوار او ر تر می نشینم منتظر چندانکه آید آفتاب
بعد از آن کان روی روشن آفتاب از دور دید گر برو بندی در از روزن در آید آفتاب
❈۳❈
آفتاب ار گویدت من با تو می مانم مرنج چون به خود گرم است خود را می ستاید آفتاب
در سر زلفت گرفتست آفتاب از دیرباز حلقه ای زان زلف بگشا تا گشاید آفتاب
❈۴❈
می کشد بهر تو گفتم درد سر دایم کمال گفت نشنیدی که دردسر فزاید آفتاب

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۵۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها