کمال خجندی:ای من غلام روی تو هر چه تمامتر شهری تو را غلام و دعاگر غلامتر
❈۱❈
ای من غلام روی تو هر چه تمامتر
شهری تو را غلام و دعاگر غلامتر
چشمم که ساختی بره انتظار خشک
دارند زلف و عارض تو صبح و شامتر
❈۲❈
گر آه و ناله از تو بر آورده اند نام
از هر دو هست دیده گریان بنامتر
می را که می نهند به هر مجلسی حرام
گر نیست ساقیش چو تو باشد حرامتر
❈۳❈
طوطی به منطق تو ندارد زبان بحث
با آنکه هست از همه شیرین کلامتر
طاووس خوش خرام رها کن بصحن باغ
آن سرو ناز بنگر ازو خوش خرامتر
❈۴❈
تا کشتهی منی بر آن استان کمال
کس نیست در جهان ز تو عالیمقامتر
کامنت ها