گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:دل مقیم کوی جانانست و من اینجا غریب چون کند بیچاره مسکین تن تنها غریب

❈۱❈
دل مقیم کوی جانانست و من اینجا غریب چون کند بیچاره مسکین تن تنها غریب
آرزومند دیار خویشم و باران خویش در جهان تا چند گردم بی سر و بیپا غریب
❈۲❈
چون تو در غربت نیفتادی چه دانی حال من محنت غربت نداند هیچکس از غریب
هرگز از روی کرم روزی نپرسیدی که چیست حال زار مستمند مانده دور از ما غریب
❈۳❈
چون درین دوران نمی افتد کسی بر حال خود در چنین شهری که میبینی که افتد با غریب
در غربی جان به سختی می دهد مسکین کمال واغرییی واغریبی واغریبی واغریب

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۵۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

رضا
2019-04-18T17:34:07
در مصراع دوم از بیت سوم، کلمه " از " صحیح نیست(هم به جهت قافیه و هم به جهت معنی)احتمالا صحیح آن چنین است:محنت غربت نداند هیچکس الا غریب