گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:چندان بگریم بر در آن بیوفا شام و سحر کز آب چشمم آورد سروی از آنجا سر بدر

❈۱❈
چندان بگریم بر در آن بیوفا شام و سحر کز آب چشمم آورد سروی از آنجا سر بدر
جنگی که می بود از حمید با آن سگان کو مرا دوشینه با خاک درش کردیم با هم در بدر
❈۲❈
تا نکهت او بشنود آن زلف در هر جانبی گردید با باد صبا گلزارها را سر بسر
چون سینه سازد دل سپر از شوق پیکان تو جان آید به سینه منتظر چون تیر از آن سوی بر جگر
❈۳❈
مسکینی و افتادگی زیبد ز زلف و خال او هر یک چو با روی نکو دارند سودای دگر
ای دیده لوح چهره را با اشک رنگین نقش کن نقش رخی داری هوس بنویس پند ما به زر
❈۴❈
پیوسته دارند آن دو لب مهر خموشی بر زبان دارند گونی بی سخن رازی میان یکدگر
گر بر کبوتر نامه شوقم گرانی می کند گو نامه بگذار و مرا در بر بگیر آنجا ببر
❈۵❈
در جنگ رفت آن صف شکن آمد سپرمانع شدن او جنگ با تیر و کمان کرد و عاشق با سپر
زینسان که دارد چشم او هر سوز مژگان نینها از ما کمال آن شوخ را آسان بود قطع نظر

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۵۷۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها