کمال خجندی:خیال خال لبش می کنم به خواب هوس اگرچه خواب نباید به چشم کس ز مگس
❈۱❈
خیال خال لبش می کنم به خواب هوس
اگرچه خواب نباید به چشم کس ز مگس
به عرضه داشت نوشتم که خون بنده بریز
خطش نمود تقبل لیشه ستاند نفس
❈۲❈
سری که پیش تو دارم بر آستان حق است
منم که از همه عالم سر تو دارم و بس
صلای دعوت خوبی بزن که هست امروز
خط تو سبزی خوان خلیل و خال عدس
❈۳❈
دو چشم مست سیه کرده به سوختنم
مساز خانه مردم سیه مسوزان خس
کمان ابروی شوخ ترا ز تیر مژه
چو بود ناوک بیحد رسید به همه کس
❈۴❈
کمال هست فرین با رقیب خانه سیاه
چو طوطی که به زاغش کنند اسیر قفس
کامنت ها