گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:دارد به سجده شبها به روی بر زمینی بنگر که نور طاعت می تابد از جبینش

❈۱❈
دارد به سجده شبها به روی بر زمینی بنگر که نور طاعت می تابد از جبینش
در حسن دارد آنی از لطف هم دهانی چندانکه باز جونی آن هست و نیست اینش
❈۲❈
آن لب به آستین ها چون پاک کردی نقل و شکر شد آنجا ریزان ز آستینش
از می دانی چراست همدم خال و خطش به لبها و برخاستند او را بردند عقل و دینش
❈۳❈
میکرد جان عاشق بر دلبران گرانی بگذاشتند او را بردند عقل و دینش
بی تو کجا بت چین یک جا قرار گیرد گر دست و پا ببندند صورتگران چینش
❈۴❈
خون کمال گفتی ریزم به خاک این در جا در بهشت سازد گر می کشی چنینش

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۲۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها