کمال خجندی:دال زلف و الف قامت و بیم دهنش هرسه دامند و بدان صید جهانی چو منش
❈۱❈
دال زلف و الف قامت و بیم دهنش
هرسه دامند و بدان صید جهانی چو منش
نتوانست نبا را ز میانش پوشید
آن قبا بود و بریده به ند پیرهنش
❈۲❈
با همه دامن پاکیزه چو گل جز به خیال
پیرهن نیز نپارست به سودن بدنش
زآن لب پر ز شکر لطف می بارد و حسن
که بپرورده خط او به نبات حسنش
❈۳❈
گونیا غنچه به آن لب ز لطافت دم زد
که دهان خرد کند باد صبا از زدنش
با تو هر سرو که از ناز به دعوی افتد
باغبانان سوی آتش بکشند از چمنش
❈۴❈
عالمی روی نهادند به گفتار کمال
که خیالات لطیف است در آب سخنش
کامنت ها