کمال خجندی:من طلب کردم وصالت روز و شب یافتم اینکه به حکم من طلب
❈۱❈
من طلب کردم وصالت روز و شب
یافتم اینکه به حکم من طلب
حلقه قلعه گشای من قرع
بر دلم بگشاد درهای طرب
❈۲❈
از مدینه شمع گیرید و چراغ
چند می آرید قندیل از حلب
کعبه جان را زد آتش عشق سوخت
در تب بن تن صد بولهب
❈۳❈
یعنی از ما عشق آموزید عشق
چند خواندن بی ادب علم ادب
از کتاب عزنست این انتخاب
اگر اصولی داری اینک منتخب
❈۴❈
در عجم فتح سخن کردی کمال
فاتح ابواب المعانی فی العرب
کامنت ها