کمال خجندی:ما به شادی جهانی نفروشیم دولت این است که ما یافته ایم از ستمش
❈۱❈
ما به شادی جهانی نفروشیم
دولت این است که ما یافته ایم از ستمش
غمش صاحب درد شناسد که چه لذت دارد
آن حلاوت که به مجروح رسد از المش
❈۲❈
تو بصورتگر چین باز نما عارضه خویش
تا خطت بیند و از دست بیفتد قلمش
چون قلم بر ورق عشق نشد حرف شناس
تا نشد پاک ز دیباچه هستی رقمش
❈۳❈
هر که آشفته آن سلسله مشکین نیست
کرده اند اهل محبت به جنون مهمش
سالک آنست که هر دم ز سر راه وجود
ببرد جاذبه عشق بکوی عدمش
❈۴❈
تا قدم بر سر هستی ننهد مرد کمال
کس نخواند به جهان عاشق ثابت قدمش
کامنت ها