گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال خجندی:طبیب عشق به خون گو بساز شربت عاشق که نیست در خور بیمار جز غذای موافق

❈۱❈
طبیب عشق به خون گو بساز شربت عاشق که نیست در خور بیمار جز غذای موافق
از آن متاع که عاشق بیار خویش فرستد مراست جانی و آن نیز نیست تحفه لایق
❈۲❈
رقیب سعی نماید چو غمزه نو بخونم بود موافق غماز فکر و رأی منافق
دلم به زلف تو چون پی برد به سر میانت که کس به ذهن پریشان نکرد فهم دقایق
❈۳❈
اگر دهان تو گویند هست و نیست ز تنگی نه کاذبند درین نکته عاشقان و نه صادق
پزم خیال تجرده ولی ز زلف بتانم در آمدست به گردن هزار گونه علایق
❈۴❈
کمال روی تو دید و ز شوق در سخن آمد شود هر آینه طوطی ز عکس آینه ناطق

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها