کمال خجندی:نارگی می جنبدم در تن چو چنگ باشه آهنگم بمیهای چو زنگ
❈۱❈
نارگی می جنبدم در تن چو چنگ
باشه آهنگم بمیهای چو زنگ
زاهدا رزق از ازل بنهاده اند
بر کف ما جام و در دست تو سنگ
❈۲❈
نیست ما را در میان مال پدر
با منت جان برادر چیست جنگ
سلسبیل ما و حور اینک بنقد
ساقی گلبو شراب لاله رنگ
❈۳❈
ساقیا می ده که شاهد رخ نمود
موسم گل شد چه فرمائی درنگ
چون دهان و زلف او بی عکس جام
هسته بر مستان جهان تاریک و تنگ
❈۴❈
می به آواز پریشم خور کمال
مطربی گر آیدت روزی به چنگ
کامنت ها