کمال خجندی:از لب او تاخیری بافتیم آب حیات دگری یافتیم
❈۱❈
از لب او تاخیری بافتیم
آب حیات دگری یافتیم
گرچه بجستن دهنش کس نیافت
ما لب او را شکری یافتیم
❈۲❈
از پس چندین طلبه آن شوخ را
کیته وری فتنه گری بافیم
بر دل ما گرچه زد از غمزه تیر
نیست شکایت نظری بافتیم
❈۳❈
در حرم وصل که جانست و دوست
زحمت نئی دردسری یافتیم
گرچه گدائیم و کم از خاک راه
بر سر راهی گهری بافتیم
❈۴❈
این همه اکسیر سعادت کمال
از طلب خاک دری بافتیم
کامنت ها