کمال خجندی:باز در آن کو گذری یافتم بر درش از کعبه دری یافتم
❈۱❈
باز در آن کو گذری یافتم
بر درش از کعبه دری یافتم
پیش گدایان سر کوی دوست
ملک جهان مختصری یافتم
❈۲❈
جان و سر و دیده چه داریم دوست
از همه چون دوسری یافتم
گر نظر مردم مقبل به ماست
آن ز قبول نظری یافتم
❈۳❈
ای که گریزد دلت از داغ عشق
رو که ترا بیجگری یافتم
بی خبر افتاده در آن کوست دل
این قدر از دله خبری یافتم
❈۴❈
دلش شد و دلبر به کف آمد کمال
گر شبه گم شد گهری یافتم
کامنت ها